سوسن با نام اصلی مهناز یا گلاندام طاهرخانی و (زادهٔ ۱۳۱۹) زاده شهر قصرشیرین است.
نام پدرش ابراهیم و نام مادرش بلقیس بود خانواده سوسن در اصل کرد است. پس از از دست دادن پدرش در یک حادثه تصادف که خودش هم مجروح گشت به اتفاق مادرش به شهر تاکستان مهاجرت میکند مدتی در این شهر ساکن میشود و با گرفتن شناسنامه به نام گل اندام طاهرخانی به تهران مهاجرت میکند. آنان در کاروان سرایی در بازار شهر ری زندگی میکردند و مادرش به علت بیماری وبا با زندگی وداع گفت. سوسن نزد زنی تنها که به او عمه میگفت در همسایگی آنان زنی بود که در کافهها میخواند و بعضی وقتها سوسن را با خود به کافه میبرد و کمکم او هم با شبی دو تومان شروع به کار کرد.
سوسن کمکم پا به عرصه خوانندگی و تقلید ترانههای دلکش و قمرالملوک وزیری و ملوک ضرابی پرداخت و با نام ویکتور در یک کافه با شبی پانزده تومان مشغول به کار شد و پس از چندی رشید مردای آهنگساز موسیقی کوچه بازاری با او آشنا شد و او را به کافه دیگری برد و نام هنری سوسن را برای او انتخاب کرد. ناگفته نماند که چون سوسن سواد خواندن و نوشتن نداشت به کمک رشید مردای و یار محمد تهرانی ترانهها را حفظ میکرد. پس از سالها توسط جمیله رقصنده هنرمند به کافههای مجلل تر پایش باز شد و تا آنجا پیش رفت که توانست در شکوفه نو یکی از کابارههای مهم آن زمان تهران، جایی برای خود باز کند. آقا رضا سهیلای معروف که دارای چند کافه در لالهزار بود از او خواستگاری کرد ولی او جواب رد داد. با گذشت زمان پایش به رادیو باز شد و سپس به مهمانیهای بزرگان دعوت شد و همچنین توسط پوران وارد دربار شد و سوسن به خاطر قدردانی از جمیله باعث شد که جمیله هم بتواند به دربار رفتوآمد نماید. در بیشترین مهمانیهای تاج الملوک مادر محمدرضا شاه پهلوی او به اتفاق ملوک ضرابی دعوت میشد. در یک مهمانی فرح پهلوی همسر شاه گردنبندی را از گردن خود باز کرد و برای قدردانی به گردن سوسن انداخت. سوسن مدتها خواننده خصوصی سردار نجف زاده یکی از حاکمان وقت بود و از او نیز هدایای بسیاری دریافت کرد. نا گفته نماند که هدایایی از مادر شاه هم گرفته بود که ارزش مادی زیادی داشت ولی در موقع فرار از ایران قاچاقچیان در ترکیه مقداری از آن را ربودند. معروفترین ترانه سوسن، «دوست دارم میدونی» است که آهنگ آن از فتحالله ریاحی و شعر آن از سعید دبیری است.
سوسن قبل انقلاب در کابارههای بسیار مشهوری میخواند و پول خوبی میگرفت اما همه را خرج فقرا میکرد او در بین خوانندههای زمان خود بیشترین کار خیر و کمک به محرومان را میکرد بهطوریکه بعد از انقلاب چیزی برای خودش به آن صورت نمانده بود بدین ترتیب سوسن مجبور شد پس از اقامت مدتی در محله گیشا و پس از آن به علت گرانی جا نزدیک به چهارراه سیروس با محمد تهرانی رقاص و خواننده مهمانیهای خصوصی که کارهای تئاتر روحوضیهای قدیم را اجرا میکرد همخانه شود و پس از دستگیری در دو مهمانی و تحمل دو مرتبه ۷۴ ضربه شلاق، تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. پس از چند ماه به کمک شخصی از طریق کوه به ترکیه و سپس لندن و بعد به آمریکا مهاجرت کرد و در روز ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۳ بر اثر ناراحتی تنفسی چشم از جهان فروبست.